داستان های جذاب و خواندنی | ||
|
کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد. نظرات شما عزیزان: سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد لایق تندیس شدن نیست درمقابل سختی ها مقاوم باش تا وجودت شایسته تندیس شدن باشد برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |