داستان های جذاب و خواندنی | ||
|
روزی از روزها هارون الرشید از بهلول دیوانه پرسید : برچسبها: ادامه مطلب
داستان آموزنده با جان و دل گوش كردن
مردي كه ديگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادي تقاضاي كمك كرد.
منبع:mgtsolution.com برچسبها: ادامه مطلب
داستان آموزنده هر چه خدا بخواهد
برچسبها: ادامه مطلب
مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» و رفت و نشست.
منبع:pcparsi.com برچسبها: ادامه مطلب
ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در كام خود فرو می برند. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
تو نباید آنچه را ثروت و مال می نامند گرد كنی، باید آنچه به دست می آری و هر كامیابی كه نصیب می شود با دستهای گشاده به گرد خود بپراكنی. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
آیا ما پیروزی را بزرگ انگاشتیم؟ آری چنین نیز هست – اما اكنون چنین می بینیم كه شكست هم، اگر از آن گریزی نباشد، بزرگ است، و مرگ و بیم نیز بزرگ اند. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
چه لوحه ی یادبود و چه سنگ نبشته ای بر مزار توست، ای میلیونر؟ ما ندانیم كه چه سان زیستی، اما این دانیم كه عمر خود را در دادوستد و در میان گروه دلالان بسر آوردی، نه رادمردی و قهرمانی از آن تست، نه نبردی و نه افتخاری. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
در جوهر چیزها چنین نهاده اند كه از ثمره ی هر توفیقی، هر چه باشد، چیزی پدید آید كه مبارزه ی عظیم تری را واجب سازد. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
به هیچ شوهری و هیچ زنی و هیچ یاری اعتماد نیست كه اعترافات آدمی را بشنود. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
غرق در اندیشه جهان، دیدم ذره ای كه نام آن « نیكی » است استوار بسوی ابدیت می شتابد، و دریای بی كرانی كه « بدی » نام دارد خود را به هر سوی می كشاند، تا ناپدید شود و بمیرد. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
پیشتر رویم! انگیزه ها بزرگتر خواهند بود. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
تا كسی شهامت و تندرستی را با خود نیاورد به عرصه ی آزمایش پا نتواند گذاشت. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
اكنون راز پرورانیدن برترین كسان را در می یابم، باید كه در هوای آزاد نشو و نما كرد و با زمین خورد و خفت. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
خرد را آخرین بار در مدرسه ها نمی آزمایند، خرد را نمی توان از كسی كه صاحب آن است به كسی كه از آن محروم است منتقل ساخت. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
دیگر در دل جنگل های عظیم راه نخواهیم سپرد، بلكه از میان شهرهای عظیم تر خواهیم گذشت، اكنون چیزی عظیم تر از ریزش نیاگارا در برابر ما خروشان است، سیل آدمیان. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
گذشته، آینده، عظمت و عشق – اگر آنها از تو تهی هستند تو خود از آنها تهی هستی. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
من بر این باورم كه دیدن یك برگ علف، كمتر از سفر به ستارگان نیست. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
شیفتگی ذاتی هر اتم این است كه به سرچشمه ی الهی و بنیادیاش بازگردد. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
به پیش می رویم تا آنچه را زمین و دریا هرگز به ما نداده اند به دست آوریم. والت ویتمن
◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊
زندگی به من آموخت؛ بودن با كسانی كه دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است. والت ویتمن منبع:jomalatziba.blogfa.com برچسبها: ادامه مطلب
مرد دانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. مرد دانا از مرد نانوا پرسید:" آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟"
کم کم انسان های اطراف ات هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی!
اگر آنها که محض تفنن و امتحان به کار خلافی دست می زنند و گمان می کنند بعد از این تجربه قادر به بازگشت به حالت پاکی و عصمت اولیه نیستند و بخشی از وجود آنها نسبت به توانایی خود در خطاکاری آگاه و بیدار می شود و همیشه همراهشان می آید ، شاید از همان ابتدا هرگز به سمت کار خلاف حتی برای امتحان هم نمی رفتند.
منبع:shahredastanha.blogfa.com برچسبها:
دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند. یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود. مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می . کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: ....
منبع:dastanak.com برچسبها:
زنی که پیش پسر و عروسش بسر می برد زندگانی را به سختی می گذراند، زیرا عروسش غذای کافی به او نمی داد، همیشه در وقت بردن غذا برای پیرزن سنگی را توی دوری می نهاد و مقداری پلو رویش می ریخت و آن را طوری می برد که شوهرش می دید و در دل از اینکه زنش آن چنان صادقانه به مادرش خدمت می کرد خوشحال می شد،
بیچاره پیرزن هم از ترس جرات نمی کرد موضوع را به پسرش بگوید لابد با همان غذای ناچیز می ساخت، روز به روز در اثر گرسنگی لاغرتر می شد. یک روز که جمعه بود با خود گفت : «امروز جمعه است. به خانه دامادم بروم هم از دخترم دیدن کنم و هم یک شکم سیر غذای مناسبی بخورم.»
با این خیال به خانه دخترش رفت. دختر از دیدن مادرش که مدت زیادی بود او را ندیده بود خوشحال شد و غذای خوب و چربی برایش پخت ولی از بی اقبالی پیرزن هنگامی که می خواست سفره را با غذا پیش مادرش ببرد شوهرش پیدا شد، با دیدن سفره و غذا فهمید که این غذا به خاطر مادرزنش پخته شده، شروع کرد به داد و فریاد و کتک زدن زنش. پیرزن بدبخت غذا نخورده بیرون رفت و به سوی خانه پسرش راه افتاد و در راه زیر لب زمزمه می کرد: «سرش پلو، زیرش سنگ، قربونت بشم یه دونه پسر» برچسبها:
زمانی کسی به امید موفقیت و انجام مقصود مدتها تلاش و فعالیت کند ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد به سینه اش گذارند و بالمره او را از کار ناامید کنند، برای بیان حالش به ضرب المثل بالا استناد جسته می گویند: «بیچاره این همه زحمت کشید ولی بالاخره آب پاکی روی دستش ریختند».
در دین اسلام آب مؤثرترین عامل پاک کننده نجاست است و زمین و آفتاب و استحاله در مرحله دوم مطهرات قرار دارند. برچسبها:
چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
اسمش آدم است اما تو باور نکن
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
در زندگی محتاج یک چیزم :
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
آغوش پدرم می گفت که
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
عاقبت همهی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
بر آنم که هم قافیه بودن
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
همه شبیه هم هستند
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
بچه های فقیر فقط در زنگ انشا
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
بر درخت زنده بی برگی چه غم ؟
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
دروغ بگو تا باورت کنند
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
گاهی اوقات آدم دلش یک آشپزخانه آرام
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
تو را پاک آفرید ایزد ز خود شرمت نمی آید
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﺭﺍﻫﺸﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻪ
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
آدم ها از آن چیزی که از نزدیک می بینید دورترند !
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
آنان که کهن شدند و آنان که نوند
°.°.°.°.°.°.° جملات آموزنده °.°.°.°.°.°.°
آدم های ساده را دوست دارم برچسبها:
سخنان فلورانس اسکاول شین،سخنان زیبا و آموزنده وقتی چشم امیدتان به خدا باشد:
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
دعا خدا را به سوی ما نمی کشد ، بلکه ما را به سوی او می کشاند اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان زیبا و آموزنده ◊◊◊◊◊◊◊◊
توکل به خدا چون راه رفتن روی سیم شل است .
◊◊◊◊◊◊◊◊ فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
هر آنچه آدمی احساس و یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه هشیار اثر میگذارد و مو به مو در صحنه زندگی ظاهر میشود. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات آمونده فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
نقشه زندگی خودرا به دست طراح الهی می سپارم تا اوضاع خودرا کامل و عالی بیابم . اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
شکر گزاری کلید فراوانی و برکت الهی است.
◊◊◊◊◊◊◊◊ خواندنیهای دیدنی ◊◊◊◊◊◊◊◊
مهم نیست که دیگران چه می کنند!!
◊◊◊◊◊◊◊◊ فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
همۀ انسانهای حاضر در این سیاره خاکی ، تمایل به عشق دارند .
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
کلامتان را عوض کنید تا جهان شما عوض شود زیرا کلامتان جهانتان است. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات حکیمانه ◊◊◊◊◊◊◊◊
رهایی از ترس یک راه بیشتر ندارد: تبدیل ترس به ایمان اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
در ملکوت مجال از دست رفته وجود ندارد. اگر دری بسته شود دروازه ای می گشاید. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
در روی زمین چیزی نیست که بتواند در مقابل کسی که هیچ گاه مقاومت نمی کند بایستد. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ مطالب آموزنده ◊◊◊◊◊◊◊◊
براستی که نفرت و انزجار بیش از میگساری خانهها را ویران کرده است و بیش از جنگها جان آدمیان را به باد داده است . اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان زیبا و آموزنده فلورانس اسكاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
سری که بر پیشانیش خم باشد آسوده بر بالین قرار نمیگیرد خشم و نفرت و بدخواهی و حسد و انتقام جوئی شادمانی انسان را میرباید و بیماری و شکست و فقر میآورد . اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
من این بار را به دست خدا می سپارم.و خود را آزاد می کنم. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ مطالب آموزنده ◊◊◊◊◊◊◊◊
شادمانی ام کار خداست.پس هیچ کس نمی تواند در آن دخالت کند. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات حکیمانه ◊◊◊◊◊◊◊◊
هیچکس چیزی به آدمی نمیدهد مگر خود او.
◊◊◊◊◊◊◊◊ فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
تا لحظه ای خواسته آدمی تخقق نیافته است نباید از آن با کسی سخن بگوید. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
بـه زنـدگي با ديـدي مثـبـت نگـاه كـنـيد تـا خـود را بـه دليل احساس انرژي و خوشحالي بسيار زيادي كـه نصيبتان خواهـد شد، متعجب سازيد.
◊◊◊◊◊◊◊◊ خواندنیهای دیدنی ◊◊◊◊◊◊◊◊
شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد.
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات قصار ◊◊◊◊◊◊◊◊
برای دشمن خود برکت بطلبید تا او را خلع سلاح کنید . از این طریق ، مهمات او را از چنگش می ربایید و تیرهای او را به برکات بدل می کنید . اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان زیبا و آموزنده ◊◊◊◊◊◊◊◊
این مهمترین لحظه در زندگی شماست و اون هم لحظه ای است که بایستی همه را ببخشید. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ جملات اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
نخستين گام برای کسب موفقيت اينست که از آنچه هستيد شادمان باشيد
◊◊◊◊◊◊◊◊ سخنان فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
اگر از قدرت کلام بی خبرید! بدانید که: یک عبارت تاکیدی نیکوی مثبت بیش از هزار اندیشه منفی قدرت دارد و دو عبارت نیکوی مثبت بیش از ده هزار اندیشه منفی اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ مطالب آموزنده ◊◊◊◊◊◊◊◊
طلب هدایت، نه تنها وقت و نیرو ! بلکه یک عمر فلاکت و نکبت را میرهاند. اسکاول شین
◊◊◊◊◊◊◊◊ فلورانس اسکاول شین ◊◊◊◊◊◊◊◊
اگر به راستی می خواهیم خیرو صلاحمان پیش آید ،باید مقاومت را کنار بگذاریم و متوازن و متعادل و آرام باشیم. اسکاول شین برچسبها:
بعضی از انسان ها، حتی در ادای دو رکعت «درستی» و «راستی» ، کثیرالشک هستند!
بعضی از انسان ها، مرّبای قوام گرفته ی مرّبی های دلسوزند!
بعضی از انسان ها، شگفت ترین حادثه در پروسه زمینند!
بعضی از انسان ها، مخلوطی از چند کیلو رنج و چند مثقال شادیند! برچسبها:
روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند و قدر موقعیتش را بداند. برچسبها:
مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد.
ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.
برچسبها: صیادی، یک آهوی زیبا را شکار کرد واو را به طویله خران انداخت. در آن طویله، گاو و خر بسیار بود. آهو از ترس و وحشت به این طرف و آن طرف میگریخت. هنگام شب مرد صیاد، کاه خشک جلو خران ریخت تا بخورند. گاوان و خران از شدت گرسنگی کاه را مانند شکر میخوردند. آهو، رم میکرد و از این سو به آن سو میگریخت، گرد و غبار کاه او را آزار میداد. چندین روز آهوی زیبای خوشبو در طویله خران شکنجه میشد. مانند ماهی که از آب بیرون بیفتد و در خشکی در حال جان دادن باشد. روزی یکی از خران با تمسخر به دوستانش گفت: ای دوستان! این امیر وحشی، اخلاق و عادت پادشاهان را دارد، ساکت باشید. خر دیگری گفت: این آهو از این رمیدنها و جستنها، گوهری به دست آورده و ارزان نمیفروشد. دیگری گفت: ای آهو تو با این نازکی و ظرافت باید بروی بر تخت پادشاه بنشینی. خری دیگر که خیلی کاه خورده بود با اشاره سر، آهو را دعوت به خوردن کرد. آهو گفت که دوست ندارم . خر گفت: میدانم که ناز میکنی و ننگ داری که از این غذا بخوری. آهو گفت: ای الاغ! این غذا شایسته توست. من پیش از اینکه به این طویله تاریک و بد بو بیایم در باغ و صحرا بودم، در کنار آبهای زلال و باغهای زیبا، اگرچه از بد روزگار در اینجا گرفتار شدهام اما اخلاق و خوی پاک من از بین نرفته است. اگر من به ظاهر گدا شوم اما گدا صفت نمی شوم. من لاله سنبل و گل خوردهام. خر گفت: هرچه میتوانی لاف بزن. در جایی که تو را نمیشناسند میتوانی دروغ زیاد بگویی. آهو گفت : من لاف نمیزنم. بوی زیبای مشک در ناف من گواهی میدهد که من راست میگویم. اما شما خران نمیتوانید این بوی خوش را بشنوید، چون در این طویله با بوی بد عادت کرده اید. برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |