داستان های جذاب و خواندنی | ||
|
یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود، خودش سایه ای ندارد. یادمان باشد که : هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را. یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد می آورد، عفونت است. یادمان باشد که : در حرکت همیشه افق های تازه هست. یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران تعریف کنم. یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند. یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند، يادمان باشد كه: دلي نو بخريم یادمان باشد که : فرار؛ راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی. یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند. یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم. یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند. یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم. یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد. یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد، نه نگاه ! یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید. یادمان باشد که : دلخوشی ها هیچکدام ماندگار نیستند. یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است. یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها. یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست. یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم. یادمان باشد که : برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود ! یادمان باشد که : در خسته ترین ثانیه های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست! یادمان باشد که : لازم است گاهی با خودم رو راست تر از این باشم که هستم. یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته اند،هر کسی سهم خودش را می آفریند. یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود،بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست. یادمان باشد که : پیش ترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند. یادمان باشد که : آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود. یادمان باشد که : نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشسته ایم. یادمان باشد که : من از این به بعد هستم، نه تا به حال. یادمان باشد که : هرگر به تمامی ناامید نمی شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی. یادمان باشد که : غیر قابل تحمل وجود ندارد. یادمان باشد که : گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد. یادمان باشد که : خوبی آنچه که ندارم اینست که نگران از دست دادن اش نخواهم بود. یادمان باشد که : با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دل های نازک. یادمان باشد که : بجز خاطره ای هیچ نمی ماند. یادمان باشد که : وظیفه ی من اینست: حمل باری که خودم هستم تا آخر راه. یادمان باشد که : منتظر ِ تنها یک جرقه است، انبار مهمات. یادمان باشد که : کار رهگذر عبور است، گاهی بر می گردد، گاهی نه. یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است. یادمان باشد که : همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است. یادمان باشد که : امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست. یادمان باشد که : به جستجوى راه باشم، نه همراه. یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها. منبع:kocholo.org برچسبها: چون قتل و نهیب و خرابی و یغما گری حدیی پیدا نکند و نائره خوی درندگی و سبعیت همه کس و همه چیز را به سوی نیستی سوق دهد در چنین حالی، جواب کسانی که جویای حال و ستفسرا احوال شوند، عبارت بالا خواهد بود. در بیان مقصود وجوزتر از این عبارت در فارسی نداریم، چه در این عبارت تمام معنی و مفاهیم جنایت و بیدادگری گنجانده شده است و چون با ایجاز لفظ، اعجاز معنی کرده؛ رفته رفته به صورت ضرب المثل در آمده است. چنگیز خان سر دودمان مغول که در خونریزی و تر کتازی روی همه سفاکان و جنایتکاران روزگار را سفید کرده بود ، بعد از عبور از شط سیحون و تصرف دو حصار زرنوق و نور در غره ذی الحجه سال 616 هجری به نزدیکی دروازه بخارا رسید و شهر را در محاصره گرفت. پس از سه روز سپاهیان محصور به فرماندهی اینانج خان، از شهر بیرون آمده به مغولان حمله بردند ولی کاری از پیش نرفت و لشکر جرار مغول آن جماعت را به سختی منهزم کردند. به قسمی که فقط اینانج خان موفق شد از طریق آمودریا بگریزد و جان بدر برد. اهالی بخارا چون در خود تاب مقاومت ندیدند، اظطرارأ زنهار خواستند و دروازه های شهر را بر روی قشون چنگیز گشودند و مغولان در تاریخ چهارم ذی الحجه به آن شهر عظیم و آباد ریختند. خلاصه در نتیجه استیلای مغول، شهری که چشم وچراغ تمام ماوراء النهر ومأمن ومکمن اجتماع فضلا و دانشمندان بود ، آن چنان ویران گردید که فراریان معدود این شهر جز جامه ای که بر تن داشتند چیزی دیگر نتوانستند با خود برند. یکی از بخاراییان که پس از آن واقعه جان سالم به در برده به خراسان گریخته بود چون حال بخارا را از او پرسیدند جواب داد:« آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.» جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند اتفاق کردند که در پارسی موجز تر از این سخن نتواند بود و هر چه درین جزو مسطور گشت خلاصه وذنابه آن ، این دو سه کلمه است که این شخص تقریر کردست و قطعا به همین ملاحظه صورت ضرب المثل یافته است. منبع:avaxnet.com برچسبها: يك زن و مردي با يك بار گندم كه بار خرشان بود و زن سوار الاغ بود و مرد پياده، داشتند رو به آسياب ميرفتند. سر راه برخوردند به يك مرد كوري. زن تا مرد كور را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد! بيا و اين مرد كور را سوار خر بكن تا به آبادي برسيم، اينجا توي بيابون كسي نيست دستش را بگيره، خدا را خوش نمياد، سرگردون ميشه». مرد از حرف زنش اوقاتش تلخ شد و گفت: «اي زن! دست وردار از اين كارهات، بيا بريم». اما زن كه دلش به حال او سوخته بود باز التماس كرد كه: «نه والله! گناه داره به او رحم كن» خلاصه مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر، پشت زنش. بعد از چند قدمي كه رفتند مرد كوردستي به كمر زن كشيد و گفت: «ببينم پيرهنت چه رنگه؟» زن گفت: رنگ پيرهنم گل گليه و سرخ رنگه» بعد مرد كور دستش را روي پاهاي زن كشيد و گفت: «تنبونت چه رنگه؟» زن گفت: «سياهه» بعد دستش را روي شكم او كشيد و گفت: «انگار آبستن هستي؟» زن گفت: «بله شش ماههام» ديگر حرفي نزدند تا نزديك آسياب رسيدند. شوهر زن به مرد كور گفت: «باباجون ديگه پياده شو تا ما هم بريم گندمهامونو آرد كنيم» اما مرد كور با اوقات تلخي گفت: «چرا پياده بشم؟» و زن بيچاره را محكم گرفت و داد و فرياد سر داد كه: «اي مردم! اين مرد غريبه ميخواد زنم و بارم و خرم را از من بگيره به دادم برسين، به من كمك كنين!» مردم دور آنها جمع شدند و گفتند: «چه روزگاري شده مرد گردنكلفت ميخواد اين كور عاجز و بدبخت را گول بزنه!» بعد به مرد كور گفتند: «اگر اين زن، زنت هست پس بگو پيرهنش چه رنگه؟» او گفت: «گل گليه» بعد بياينكه كسي از او چيزي بپرسد فرياد زد: «بابا تنونش هم سياه، شش ماهه هم آبستنه» مردم گفتند «بيچاره راس ميگه» بعد آنها را بردند پيش داروغه. داروغه حكم كرد آن سه نفر را توي سه تا اطاق كردند و در اطاقها را بستند. بعد به يك نفر گفت: «برو پشت در اطاقها گوش بده ببين چي ميگن اما مواظب باش آنها نفهمند» مأمور داروغه اول به پشت در اطاقي كه زنك توي آن بود رفت و گوش داد. ديد كه زن بيچاره خودش را ميزند و گريه ميكند و ميگويد: «ديدي چه بلايي به سر خودم آوردم، همهاش تقصير خودم بود. شوهر بيچارهام هرچي گفت ول كن بيا بريم من گوش نكردم حالا اين هم نتيجهاش، خدايا نميدونم چه بسرم مياد؟ بميرم براي بچههاي بيمادر» مأمور داروغه از آنجا رفت پشت در اطاقي كه شوهر زن در آن بود. ديد مرد بيچاره دارد آه و ناله ميكند و ميگويد: «ديدي اين زن ناقص عقل چه بلايي به سرم آورد. اين كور لعنتي با دروغ و دغل داره صاحب زن و بچه و زندگيم ميشه» مأمور بعد رفت پشت در اطاقي كه مرد كور توش بود، ديد كه كور دارد ميزند و ميرقصد و خوشحال و خندان است و يك ريز ميگويد: «خدا داده ولي كور! ـ خر مفت و زن زور» مأمور داروغه كه حرف هر سه نفر را شنيد رفت پيش داروغه و گفت: «جناب داروغه بيا و ببين كه اين مرد كور مكار چه خوشحالي ميكنه و چه سر و صدايي راه انداخته» داروغه يواشكي رفت پشت در اطاق و ديد يارو دارد ميخواند: «خدا داده ولي كور! ـ خر مفت و زن زور» يقين كرد كه اين مرد درعوض نيكي و محبتي كه به او كردهاند نمك ناشناسي كرده. فرمان داد آنها را بيرون آوردند و مرد كور نمك ناشناس را به اسب تور بستند و به بيابان سر دادند و به زن هم گفت: «تا تو باشي كه ديگه گول ظاهر را نخوري، اين تجربه را داشته باش و هميشه به حرف شوهرت گوش بده». منبع:avaxnet.com برچسبها: در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نصف اشباهاتمان ناشی از این است که ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ چه داروی تلخی است وفاداری به خائن، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ فریب مشابهت روز و شب*ها را نخوریم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ برای دوست داشتن وقت لازم است، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ هیچ انتظاری از کسی ندارم! ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ هیچ انسانی دوست نداره بمیره ! ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ از 3 نفر هرگز متنفر نباش : ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می شوند؛ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛ منبع:kocholo.org برچسبها: وای حال میده دختره داره میره عروسی دو تا دستتو صابونی کنی بزنی به صورتش تا میتونی فرار کنیاااا ==================== از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟ ==================== یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی کسی واسش شیرینی خامه ای میبرم ! ==================== من اولش ، یه گوله نمك یددار بودم بعدش دستو پا در آوردم ==================== یه وقتایی لازمــه از گوشیمون بشنویم “مشترک مورد نظر آدم نمیباشد … لـــطفا قطع کنید”! ==================== حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیز ها رو خارج شهر میسازن قابل درکه برام ! ==================== امان از دسته اين مانکناي جلويه مغازه هأ امروز دماغ يکيشون و گرفتم بهم گفت مرض داري ؟ نگو صاحب مغازه بود!! :| ==================== ﺧﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟ ==================== یکی هم نداریم برامون یه آب انار بیاره بگه: ==================== قدیما که فتوشاپ نبود آدما چقدر زشت بودن!! ==================== بالاتر از سرعت نور ميدوني چيه ؟ ==================== مخاطب خاصم بهم اس داده با این مضمون: ==================== از فرشید امین عزیز که اهنگ بعد از نسترن رو خونده خواهش میکنیم اهنگ قبل از نسترن رو هم بخونه که ما کلا در جریان باشیم... ==================== آیا میدانید : یک اتاق مرتب نشانه ای از کامــپیوتر خــراب یا اینترنتی قطع شده میباشد ! ==================== “باز منو کاشتی رفتی” چیست ؟ ==================== امروز صبح كه از خواب بيدار شدم اولين سوالي كه برام پيش اومد اين بود كه من كجام؟!!! ==================== یه ﺳﻮﺍلی ﺫﻫﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻩ ! ==================== لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز. ==================== کاش الآن کنارم بودیو واسم لالایی میخوندی ==================== یه سوال ==================== یه عمه دارم، خدایش خیلی آدم خوبیه، خداوکیلی حقش بود که خالم باشه!:| منبع:alimara.blogfa.com برچسبها: استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ برچسبها: دکتر ژوزف ایگناس گیوتین پزشکی فرانسوی بود که هنگام وقوع انقلاب کبیر فرانسه دردانشگاه پاریس تدریس می کرد. او که بعد از انقلاب به عضویت مجمع انقلابی فرانسه در آمده بود، نخستین فردی بود که در سال ۱۷۸۹م. در مجلس موسسان فرانسه پیشنهاد کرد که به جای اعدام متهمان با وسیله ای زجرآور، سر آنها با ماشین مخصوصی از بدن قطع گردد. برچسبها:
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید.
برچسبها: داجونم دوباره سلام امروز یکم دلم گرفته دلم هوای بابا ومامانمو کرده چرا بهشون نمیگی برگردند؟ مگه خودشون صدای من. نمیشن.ند؟مگه اونا نمیدونند بچشون اینجاست؟ یعنی اونا هم اومدند دارند دنبال من میگردند همه که میگند اونا اومدن پیش تو خوب تو بهشون بگو من اینجا هستم دلم براشون تنگ شده خداجونم امروز میخوام .... برچسبها: ادامه مطلب چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود گفت: “عمه جان…” اما زن با بی حوصلگی جواب داد: “جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!” زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت. به ارامی از پسرک پرسیدم: “عروسک را برای کی می خواهی بخری؟” با بغض گفت: “برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا او این کادو را برای خواهرم ببرد.” پرسیدم: “مگر خواهرت کجاست؟” پسرک جواب داد خواهرم رفته پیش خدا، پدرم میگه مامان هم قراره بزودی بره پیش خدا”
برچسبها: پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم كه میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت كنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم. برچسبها: ز پله ها بالا می رفت , دو ساعتی زود تر از اداره مرخصی گرفته بود ؛ هدیه را که خریده بود در دستش بود , از خوشحالی مست و مدحوش شده بود به نزدیک در ساختمان رسید , در سالگرد ازدواجشان می خواست همسرش را شگفت زده کند اما از خانه صدایی می آمد , کمی نزدیک شد آری صدای می آمد اما نه صدای یک نفر بلکه صدای دو نفر به آهستگی در را باز کرد , صدای قهقه بهار می آمد اما در کنار خنده او صدای مردی کمی آن را خدشه دار کرده بود .از لای در نگاه کرد لختی پای بهار را از پشت دید که به همراه مردی که دیده نمی شد وارد اتاق خواب شدند و همچنان صدای خنده آنها می آمد . برچسبها: ادامه مطلب • آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است • وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر می كنند، نه رفتار و عملكرد شما • سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را از بین می برد • اگر همان كاری را انجام دهید كه همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید كه همیشه می گرفتید • افراد موفق كارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلكه كارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند • پیش از آنكه پاسخی بدهی با یك نفر مشورت كن ولی پیش از آنكه تصمیم بگیری با چند نفر • كار بزرگ وجود ندارد، به شرطی كه آن را به كارهای كوچكتر تقسیم كنیم • كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش بدنبال می آید • انسان همان می شود كه اغلب به آن فكر می كند • همواره بیاد داشته باشید آخرین كلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد • تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است • دشوارترین قدم، همان قدم اول است • عمر شما از زمانی شروع می شود كه اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید • آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد • وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است كه شما چیز زیادی از آن نخواسته اید • در اندیشه آنچه كرده ای مباش، در اندیشه آنچه نكرده ای باش • امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست • برای كسی كه آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست • امید، درمانی است كه شفا نمی دهد، ولی كمك می كند تا درد را تحمل كنیم • بجای آنكه به تاریكی لعنت فرستید، یك شمع روشن كنید • آنچه شما درباره خود فكرمی كنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است كه دیگران درباره شما دارند • هركس، آنچه را كه دلش خواست بگوید، آنچه را كه دلش نمی خواهد می شنود • اگر هرروز راهت را عوض كنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید • صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست • وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند • كسانی كه در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد • كسی كه در آفتاب زحمت كشیده، حق دارد در سایه استراحت كند • بهتر است دوباره سئوال كنی، تا اینكه یكبار راه را اشتباه بروی • آنقدر شكست خوردن را تجربه كنید تا راه شكست دادن را بیاموزید • اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد كه متعلق به گذشته هستید • خودتان را به زحمت نیندازید كه از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی كنید از خودتان بهتر شوید • خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد • درباره درخت، بر اساس میوه اش قضاوت كنید، نه بر اساس برگهایش • انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند كه خیال می كند دیگران را فریب داده است • كسی كه دوبار از روی یك سنگ بلغزد، شایسته است كه هر دو پایش بشكند • هركه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد • كسی كه به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است • اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت • اینكه ما گمان می كنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است كه برای خود عذری آورده باشی منبع:kocholo.org برچسبها:
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را / او که که هرگز نتوان یافت همانندش را
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
لـب هایـت را با بـوسه ای میبـندم
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
حوا که بغض کند…حتی خدا هم اگر سیب بیاورد….چیزی بجز آغوش ادم ارامش نمیکند
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد، مردم اعمالت را فراموش خواهند کرد
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
مجنون که می شوی لیلی شدن را کم می آورم…
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
آفتاب که می تابد
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
یه وقتایی هست که دوست داری عشقت خواب باشه و خیلی حرفارو تو خواب بهش بگی
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
بعضی ها محرم نیستن ولی مرهم که هستن
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
خیلی مواظب باش!! اگه با شنیدن صداش دلت لرزید… اگه با بدی هاش فرار نکردی و موندی… دیگه تمومه…!! اون شده همه ی دنیات… خدا رحمتت کنه.
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
سرم را روی شانه ات بگذار تا همه بدانند
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
وقتی کسی رو واقعاً دوست داشته باشی ؛
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
آدم تو زندگیش یهو یکی رو میبینه که دیگه بقیه رو نمیبینه
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
من ناخدای عشقم ، طوفان حریف من نیست / من عاشق تو هستم مجنون رقیب من نیست . .
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
زندگی کوتاهتر از آن است که عشق ورزیدن را برای لحظه آخر بگذاریم . . .
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
کاش می شد تا افق پرواز کرد
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
تنهاییِ بعضی آدما به عمق یک دریاست
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
بامن باش
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی. صداتو واسه شادابی دستاتو واسه نوازش.
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
رفاقت ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست ،رفاقت آن است که یکی برای دیگری
•.•.•.•.•.•.•.• جملات عاشقانه •.•.•.•.•.•.•.•
چقدر پدال دوچرخه دونفره دوستیمون سفت شده ! حالا یا من خسته شدم یا شیب زیاد شده منبع:lovelysms.ir برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |